نقش دعا در تربیت انسان از دیدگاه قرآن و کلام معصوم...

نقش دعا در تربیت انسان از دیدگاه قرآن و کلام معصومین علیهم السلام

 

نقش دعا در تربیت انسان از دیدگاه قرآن و کلام معصومین علیهم السلام

سعید بهشتی[1]

مسعود قریب[2]

 

چکیده

در فرهنگ اسلامی، دعا و راز و نیاز با خداوند از اهم واجبات و مورد تاکید فراوان می باشد. پژوهشگران در این پژوهش که از نوع «بنیادی» و «نظری» است ابتدا به مفهوم دعا می پردازد و آ‌ن را «خواندنِ همراه با خواست و طلب» می‌دانند. سپس ضرورت دعا را مورد مداقّه قرار داده و در گام سوم، مراتب دعا را بیان می‌دارد.

در مرحله بعد نقش دعا در تربیت انسان از چهار جنبه مورد بررسی قرار گرفته و نتایج زیر حاصل شده است:

از جنبه اخلاقی؛ دعا کننده باید توجه خود را از غیر خدا قطع نموده، خلوص نیت را لحاظ کند و همچنین از رذائل  اخلاقی مبرّی و به صفات پسندیده الهی آراسته گردد.

از بعد اجتماعی؛ دعا کننده برای تسریع در اجابت دعا باید اولاً، دعای بر دیگران را بر حاجت خود مقدم دارد. ثانیاً، به دعای جمعی و گروهی همت گمارد.

از جنبه عاطفی؛ دعا کننده باید احساسات خود را به خداوند‌، پیامبر و اهل بیت او (صلوات الله علیهم اجمعین) ابراز نموده و نیز از استغفار نسبت به معاصی خود غفلت نورزد.

واز جنبه جسمانی؛ انسان دین‌دار باید بهترین کلید حل امراض جسمانی و روانی و رفع اضطراب‌های زندگی را در راز و نیاز با پروردگار و «دعا درمانی» بداند.

واژگان کلیدی: قرآن، معصومین، دعا ، تربیت، اجابت.

***

مقدمه

    دعا، بزرگ‌ترين لطف الهي بر بنده است. دعا، سرچشمه خيرات و توجهات حضرت حق بر آدميان است. دعا، «مغز عبادت» و «لباس افتخار» پارسايان در دنيا و دلباختگان آخرت است. دعا، جوشش درون انسان است كه بر قلب و زبانش جاري مي‌شود و با آن مي‌توان جهاني را دگرگون ساخت. دعا، قفل‌هاي بسته را باز مي‌‌كند و بر هر درد بي‌درمان طبابت مي‌كند. بايد اذعان نمود كه باشكوه‌ترين حالت انسان، در لحظه دعا و نيايش به منصه ظهور مي‌رسد. زماني كه او خاضعانه و خاشعانه در محضر معبود خود اظهار عجز و ناتواني مي‌كند و از او ياري مي‌طلبد. او بدين طريق از همه تعلقات مادي و دنيوي رها مي‌شود و تنها به «او» مي‌انديشد و با «او» سخن مي‌گويد. او مسبب الاسباب عالم را فقط «او» دانسته و از همه مي‌بُرد تا تنها به خالق خود پيوند يابد. دعا، نقطة اتصال روح جوياي حقيقت است به مبدأ و حقيقت آفرينش. آدمي با دعا، راهي به سوي معشوق خود مي‌يابد؛ معشوق راستين جهان... او به آرزوي اجابت خواهش و تمناي خود دست نياز به سمت محبوب دراز مي‌كند و در آستان او سر به سجده مي‌نهد و «خوديت» خود را به كناري مي‌نهد تا به «الوهيت» برسد و اينجاست كه اوج بندگي جلوه‌گر مي‌شود. دعا، يك آغاز است. آغازي كه فرجامش اجابت است. دعا، يك حركت است، حركتي به سوي نور و روشنايي... حركتي كه بايد از طرف بنده آغاز شود تا شايسته عنايت و بذل توجه رب خويش قرار گيرد و... آن‌گاه لحظه استجابت فرا مي‌رسد.

 

بيان مسئله

كتاب‌هاي فراواني در زمينه دعا، نيايش و راز و نياز با خداوند نگاشته شده كه متاسفانه پراكندگي مطالب و عدم دسته‌بندي صحيح علمي و تكرار مكررات در آنها بي‌شمار مي‌باشد. علاوه بر اين جاي تعجب است كه با وجود منابع غني روايي و نيز آيات متعدد قرآن در باب دعا ، نشريات پژوهشي كشور به اين مقوله سرنوشت ساز در زندگي انسان ، توجهي جدي ننموده‌اند. در حالي كه دعا ، چون درخت تناوري است كه ريشه‌هاي آن ايمان، اخلاص، معنويت، دوري از معاصي، ابراز احساسات ناب انساني و... مي‌باشد و فرد دعاكننده براي رساندن  دعاي خويش به مرحله استجابت بايد به شرايط ايماني خاصي برسد كه اين شرايط خاص، اسباب رشد و تعالي وي را فراهم مي‌نمايد و در تربيت او نقش بسزايي را بازي مي‌كند.

با اين اوصاف پژوهشي كه به موضوع «دعا» از منظر آيات و روايات ، آن هم با نگاه تربيتي پرداخته باشد و در ضمن از كلي گويي و پرنويسي مصون و به متون ديني به صورت همه‌جانبه نگريسته باشد انجام نشده بود، و نياز به آن به شدت احساس مي‌شد.

بنابراين مسئله تحقيق حاضر عبارتست از :

«نقش دعا در تربيت انسان از ديدگاه قرآن و كلام معصومين (عليهم السلام) چيست؟»

یافته های تحقیق

1-مفهوم دعا از ديدگاه قرآن و كلام معصومين عليهم‌السلام چيست؟

در مفهوم دعا مي‌توان گفت كه دعا يعني «پيوند باطني با مبدأ همة نيكي‌ها و خوبي‌ها» (مكارم شيرازي و همكاران، 1372: ج1، ص643) و اين پيوند بايد براساس يك نوع خودآگاهي و بيداري انديشه و دل باشد. يعني اول انسان از غفلت خارج شود تا آنگاه به مرتبة دعاي حقيقي برسد. لذا در سخنان اميرالمؤمنين علي(ع)  مي‌خوانيم:

«لايقبل الله عزوجل دعاءَ قلب لاه» : «خداوند دعاي غافل‌دلان را مستجاب نمي‌كند.» (همان)

در روايتي از پیامبر اسلام(ص) منقول است كه: «دعا، مغز عبادت است.»[1]


 (مجلسی، 1386: ج93، ص300) و به فرموده امام باقر (ع): «بهترين عبادت، دعا است.»[2] (ص15) پس روح هر عبادتي دعا و راز و نياز با خداوند است.

در مفهوم دعا، خواستن و طلب هم مستتر است، چنانچه در مورد حقيقت دعا بايد گفت كه آن «خواستن چيزي است بوسيلة موجود پست‌تر، از موجود برتر، به جهت فروتني و درماندگي». (ملكي تبريزي، ترجمة تحريرچي، 1362: ص139) و درخصوص خداوند كلمة موجود برتر نفي شده و واژة «وجود برتر» مطرح مي‌شود.

امام صادق(ع) در مصباح الشريعه (ترجمه مصطفوي، 1382: ص99) مي‌فرمايد:

و حقيقت دعا اين است كه: تمام اعضاء و جوارح با تو موافق و هم‌آواز شده و همه در مقابل حق‌تعالي طلب حاجت و درخواست مطلب كنند، و قلب در مشاهده و حضور پرودگار متعال فاني گشته، و تمام اختيار در مقابل عظمت و حكومت او سلب شده، و همة امور خود را در ظاهر و باطن به خداوند متعال تسليم و واگذار كند.

معاني دعا (و صيغه‌هاي آن در قرآن)

دعا در قرآن در معاني مختلفي آمده است. اما محور همة‌ اين معاني «خواندن» است؛ البته خواندني كه با خواست و طلب همراه است. (برازش، 1374)

در ذيل معاني دعا و صيغه‌هاي آن را در قرآن با مثال‌هايي ذكر مي‌كنيم: (خرمشاهي، 1381)

1. خواندن، دعا كردن، خواستن از خداوند:

مثال:                  اجيب دعوه الداع اذ ادعان (بقره/186)

                        دعوت درخواست‌كننده را، هنگامي كه مرا بخواند اجابت مي‌كنم.

نمونه‌هاي ديگر: آل عمران، 38/ اعراف، 189/ يونس، 10و12و89/ فرقان، 77/ نمل، 62/ زمر، 49/ غافر، 60/ فصلت، 51/ قمر، 10/ و ...

2. ندا دادن، صدا زدن:

مثال:                  لاتجعلوا دعاء الرسول بينكم كدعاء بعضكم بعضاً ... (نور/63)

(اي مؤمنان) شما دعاي رسول صلي الله عليه و آله و ندا كردن او را مانند نداي بين يكديگر قرار مدهيد.

نمونه‌هاي ديگر:    بقره، 171/ آل عمران، 153/ نمل، 80/ روم، 25/ قصص، 64/ احقاف،‌5/ و ...

3. دعوت كردن به چيزي يا به سوي كسي، فراخواندن:

مثال:                  والله يدعوا إلي دار السلام ... (يونس/25)

                        و خدا همة خلق را به سرمنزل سعادت و سلامتي دعوت مي‌كند.

نمونه‌هاي ديگر:    بقره، 282/ انفال، 24/ هود، 62/ يوسف، 108/ رعد، 36/ ابراهيم، 9 و22/ و ...

4. استغاثه، ياري خواستن:

مثال:                  وادعوا شهداءكم من دون الله (بقره/23)

                        از يارانتان غير از خدا، كمك بخواهيد.

نمونه‌هاي ديگر:    انعام، 40و41/ اعراف، 197/ يونس، 22/ رعد، 14/ اسراء، 67/ عنكبوت، 65/ فاطر،18.

5. قرار دادن، قائل شدن:

أن دعوا للرحمن ولداً (مريم/ 91)      

 از اين رو كه براي خداوند رحمان فرزندي قائل شدند!

6. درخواست كردن، پرسيدن:

مثال:                  قالوا ادع لنا ربك يبين لنا ما لونها (بقره/69)

                        قوم موسي گفتند از خدا براي ما چگونگي رنگ آن گاو را بپرس.

نمونه‌هاي ديگر:    بقره، 61و68و70.

7. عبادت كردن، پرستيدن:

مثال:                  لن ندعوا من دونه إلها  (كهف/14)

                        ما هرگز جز خداي يكتا هيچ كس را به خدائي نمي‌خوانيم.

نمونه‌هاي ديگر:    انعام، 56/ اعراف، 37و194/ مريم، 48/ حج، 73/ قصص، 88/ صافات، 125/ زمر،38/ ........

8. فرياد زدن از روي حسرت و اندوه:

مثال:                              فما زالت تلك دعويهم حتي جعلناهم حصيداً خامدين (انبيا/15)

و پيوسته همين گفتار (حسرت و ندامت) بر زبانشان بود تا آن كه ما همه را طعمه شمشير مرگ و هلاكت ساختيم.

9. خواندن، ناميدن:

مثال:                              قل ادعوا الله أو ادعوا الرحمن أياً ماتدعوا فله الاسماء الحسني ... (اسرا/110)

                                    بگو: «الله» را بخوانيد يا «رحمان» را، هركدام را بخوانيد، براي او بهترين نام‌هاست!

نمونه‌ ديگر:                     احزاب، 5.

10. فرمان دادن، امر كردن (به صيغه مجهول):

مثال:                              هآ انتم هؤلآء تدعون لتنفقوا في سبيل الله ... (محمد/38)

                                    آري شما همان مردمي هستيد كه براي انفاق در راه خدا دعوت مي‌شديد.

نمونه‌هاي ديگر:    قلم، 42و43.

11. در باب افتعال به معني: خواستن، طلبيدن:

مثال:                              ولكم فيها ماتدعون (فصلت/31)

                                    و هرچه طلب كنيد به شما داده مي‌شود.

نمونه‌ ديگر:                     ملك، 27.

12. به معناي ادّعا، ماحصل گفتار:

مثال:                              فما كان دعويهم إذ جاءهم بأسنا إلا أن قالوا إنا كنا ظالمين (اعراف/5)

پس در هنگامي كه عذاب ما به آنان رسيد جز اين دعوي نكردند كه ما خود ستمكار و مستحق عذاب بوديم.

13. به لفظ «دَعَيَ» به معني: «پسرخوانده» كه جمع آن «أدعياء» است:

مثال:                              و ما جعل أدعياءكم أبناءكم (احزاب/4)

                                    و فرزندخوانده‌هاي شما را فرزند حقيقي شما قرار نداده است.

نمونه‌ ديگر:                     احزاب،‌37

2-ضرورت دعا از ديدگاه قرآن و كلام معصومين‌(ع) چيست؟

دعا و راز و نياز با پروردگار يكي از ضروري‌ترين و اساسي‌ترين وظايف انسان است. توجه به مركزي كه نقطة ثقل جهان است و همة بودها و هستي‌ها از اوست لازمة زندگي بشر است. دعا و نيايش، آن گوهر گرانقدري است كه در كف آدمي قرار داده‌اند كه با آن به صف ملائكه و عرشيان وارد شود و بلكه از آنها سبقت گيرد. از اهميت و ضرورت دعا و سوال همين بس كه خداوند در حديثي قدسي خطاب به حضرت موسي (ع) مي‌فرمايد:

«اي موسي، از من مانند كسي سوال كن كه خود را به وي نيازمند مي‌داني. حتي علف گوسفندان و نمك خميرت را از من بخواه.» (حر عاملي، ترجمه كاظمي خلخالي، 1378: ص146)

اين چه ارزش والايي است كه در دعا نهفته كه حتي كوچك‌ترين و به ظاهر كم‌ارزش‌ترين چيزها را نيز بايد از خداوند بخواهيم. با كمي دقت به حديث قدسي مذكور درمي‌يابيم كه راز مطلب در «نياز» و احساس تعلق به ذات باريتعالي نهفته است. نياز به مولا... نياز بنده به خالق ... و نياز «هيچ» به «همه چيز». و مگر خداوند همه چيز عالم نيست؟!... و اصولاً خداوند از فروتني و خاكساري بندگان به فرشتگان خود فخرفروشي مي‌كند و آناني را كه خاشعانه و خاضعانه به درگاه كبرائيش دست نياز بلند مي‌كنند به مقام رفيع بندگي نائل مي‌گرداند. باز در حديث قدسي ديگري مي‌خوانيم كه:

«اي موسي،‌ من هرگز از بندگانم غافل نيستم. ولي دوست دارم كه ملائكة من صداي ناله دعاي بندگانم را بشنوند و حافظان من (ملائكه محافظ بندگان) به ميزان تقرب بندگان من آگاه شوند.» (صص148-147)

حال با اين توضيح اوليه به سراغ 2 روایت از معصومين (ع) مي‌رويم و ضرورت دعا را از ديدگاه ايشان بررسي مي‌كنيم.

امام صادق (ع) می‌فرمایند:

«زياد دعا كنيد زيرا دعا كردن كليد رحمت‌هاي الهي و موجب برآمدن حاجت‌هاست و جز بوسيله دعا به چيزهايي كه نزد خدا است نمي‌توان نائل شد و هر دري را كه زياد بكوبي بالاخره باز مي‌شود.» (طباطبائي، ترجمه موسوي همداني، بي‌تا: ج2، ص55)

دعا كردن در جلب رحمت الهي نقش بسزايي دارد. چنانچه از پيامبر اسلام(ص) روايت است: «هر كس در دعا به رويش باز شود درهاي رحمت به رويش گشوده شده. و در روايت ديگري «درهاي بهشت» نقل كرده است.» (ص56)

با نگاه به قرآن كريم نيز ضرورت دعا آشكار مي‌شود. براي نمونه؛

«وقال ربكم ادعوني أستجب ‌لكم ان‌الذين يستكبرون عن‌عبادتي سيدخلون جهنم داخرين.» (غافر/60)

«و خداي شما فرمود كه مرا با (خلوص دل) بخوانيد تا دعاي شما را مستجاب كنم و آنان كه از دعا و عبادت من اعراض و سركشي كنند به زودي با ذلت و خواري در دوزح شوند.»

در اين آيه اولاً، قطعيت استجابت دعاي خالصانه تأكيد شده و ثانياً، كساني كه اين ضروريِ دين را ـ كه در اصل همان عبادت خداوند است[3] ـ انكار نموده يا از آن اعراض نمايند به آتش جهنم بشارت داده است.

و دعا آنچنان مقام و ارزشي در نزد خداوند دارد كه در آيات و روايات از حضرات ابراهيم و علي عليهما‌السلام به عنوان افرادي «اَوّاه» و «دَعّا» نام برده شده است. امام باقر عليه السلام به زراره درخصوص آية 115 سورة توبه؛ «إن إبراهيم لاوّاه حليم» يعني «راستي كه ابراهيم بسيار آه كش و بردبار بود» فرمود: «الأوّاه هو الدّعاء» : اوّاه هم همان دَعّاء است (يعني بسيار به درگاه خدا دعا مي‌كرد). (مجلسی، بی تا: ج12، ص12)

و امام صادق(ع) نيز اميرالمؤمنين را به همين صفت وصف كرده‌اند:

«قال: و كان أميرالمؤمنين رجلاً دعّا»

«فرمود: اميرالمؤمنين مرديخيركه دربارة پيروان خود دعا كند، دعاي مظلوم، كه خداوند عزوجل به وي مي‌فرمايد: قسم به عزت و جلالم كه حق ترا خواهم گرفت گرچه بعد از مدتها باشد، و دعاي فرزند صالح براي پدر و مادر و دعاي پدر صالح در حق فرزندش، و دعايي كه مؤمني در غيبت مؤمني براي او مي‌كند كه خداوند مي‌فرمايد: اي دعاكننده همين د عا براي تو نيز خواهد بود. (الطبرسي، پيشين، ص18)

پيغمبر(ص) فرمود:

«سه دعا بي‌شك مستجاب است: دعاي پدر براي فرزند، دعاي مظلوم، دعاي مسافر.» (همان)

ابراز محبت نسبت به خويش

در قسم سوم، انسان در هنگام دعا حالت «رقّت قلب» مي‌يابد و البته اين، از برترين حالات معنوي در بشر است و زماني است كه درهاي رحمت الهي بر او باز مي‌شود. رقت قلب آنچنان ارزشمند است كه خداوند اين حال را بدون لحظه‌اي درنگ از بنده مي‌پذيرد و بر آن در نزد فرشتگان فخرفروشي مي‌نمايد. رقت قلب با ريزش اشك از ديدگان بنده توأم مي‌شود و اوج احساسات بنده نسبت به خالق خود در اشك‌هاي او هويدا مي‌گردد. انساني كه گناهان خويش را يادآور مي‌شود و با ياد معاصي خود دلش به لرزه درمي‌آيد تنها راه چاره را در توبه و بازگشت مي‌بيند. او از خويش متنفر مي‌گردد و به خاطر كردار زشت خود به عذرخواهي از كسي مي‌پردازد كه غفور است و با اميد به فضل او به آرامش مي‌رسد.

پس دعاكننده بايد لحظات رقت قلب را پاس بدارد و از اعمالي كه باعث قساوت قلب مي‌شود شديداً دوري نمايد. او بايد تمامي تلاش خود را بنمايد كه «حال دعا» بيايد. و اين حال را با هر زبان و لساني مي‌تواند به خداوند ابراز كند.

از امام صادق(ع) نقل است که:

«هروقت پوست بر تنت جمع شد و اشكت روان و دلت لرزان گرديد آن حال را بگير و از دست مده كه حاجتت موردتوجه حق قرار گفته است.» (شيخ صدوق، ج1، ص92)

پس، «رقّت قلب» و در پي آن «حال دعا» با سه تغيير در انسان اتفاق مي‌افتد:

1.جمع شدن پوست بر تن         2.جاري شدن اشك            3.لرزان شدن دل

يك روايت در تربيت عاطفي از ابعاد سه‌گانه

در اينجا حديثي را از زبان امام صادق(ع) ذكر مي‌كنيم كه سه نوع از ابراز احساسات و عواطف در دعا (نسبت به خدا، رسول و خويش) در آن بيان شده است:

يكي از اصحاب امام ششم(ع) از ايشان پرسيد: «شرايط و جهات دعا براي استجابت چيست؟» ايشان در پاسخ فرمودند:

«اول خدا را حمد كني و بعد نعمت‌هايش را متذكر شوي و شكر آن‌ها را بجاي آري بعد بر پيغمبر(ص) درود فرستي، بعد گناهانت را به ياد آري، و به آنها اقرار نمائي و از آنها استغفار كني، اينها شرايط وجهات دعا است.» (الطبرسي، پيشين، ص 20)

7-نقش دعا در تربيت جسماني از ديدگاه قرآن و كلام معصومين عليهم‌السلام چيست؟

تربيت جسماني از اهم مسائلي است كه دستگاه تعليم و تربيت هر جامعه بايد به آن توجه ويژه‌اي كند. در جامعه ديني نيز كه تمامي دستگاه‌هاي قانون‌گزار و اجرايي آن برگرفته از متن دين است به دليل توجه خاص شارع مقدس بر اين وجه از تربيت بايد بر رشد و گسترش تربيت جسماني اهتمام وافري بنمايد.

براي تربيت جسماني مي‌توانيم تعريف زير را ارائه دهيم:

«به مجموعه فعاليت‌هاي تربيتي كه باعث سلامتي فرد يا پيشگيري و درمان بيماري‌هاي وي شود تربيت جسماني گفته مي‌شود.»

اگر به تاريخ نگاهي بيندازيم درمي‌يابيم كه بشر براي غلبه بر بيماري‌ها و رنج‌هاي جسماني خويش تنها دو راه در پيش رو داشته است: (محمودي، 1384)

الف ـ روش مادي؛ از طريق دارو و درخواست از طبيبان مانند گياه‌درماني، داروهاي شيميايي و...

ب ـ روش معنوي؛ از طريق دعا ونيايش به درگاه خداوند (دعا درماني يا ايمان درماني)

با نظري به متون ديني اسلام مشاهده مي‌كنيم كه در هر دو زمينة فوق دستورات مختلفي از معصومين (ع) رسيده است و يكي از علل مهم پيشرفت پزشكي (علم طب) در بين مسلمين (خصوصاً طب گياهي) ناشي از بذل توجهي بوده كه پيشوايان اسلام بر روش ماديِ درمان قائل بوده‌اند و البته به نقش دعا درماني در كنار دارو و درمان ظاهري نيز عنايتي ويژه داشته‌اند.

چون اين پژوهش در باب دعا و آثار تربيتي آن مي‌باشد ما فقط روش معنوي درمان بيماريها و آلام بشري (دعا درماني) را مورد بحث و بررسي قرار مي‌دهيم.

دعادرماني در آيات و روايات

قرآن كريم به نقش دعا، ايمان و ذكر الهي در آرامش و دوري از اضطراب تأكيد فراوان دارد. كسي كه رو به خداوند مي‌آورد به امنيت رواني مي‌رسد و اين احساس، جسم و جان او را جلا مي‌دهد.

«الذين امنوا و تطمئن قلوبهم بذكر الله ألا بذكر الله تطمئن القلوب.» (رعد/28)

«آن‌ها كساني هستند كه ايمان آورده‌اند و دل‌هايشان به ياد خدا، مطمئن و آرام است؛ آگاه باشيد كه تنها ياد خدا آرام‌بخش دل‌هاست.»

آية فوق را بايد در كنار آيه 27 همان سوره بررسي كنيم. در آن آيه خداوند از هدايت آناني سخن مي‌گويد كه به درگاه او تضرع و انابه مي‌كنند و در آية‌28 صفت آرامش را زينت‌بخش آنان مي‌داند. آري، آرامش و دوري از اضطراب مخصوص كساني است كه:

            اولاً ـ     ايمان آورده‌اند.

            ثانياً ـ     به دعا و تضرع پناه برده‌اند.

            ثالثاً ـ     در ذكر و ياد خدا غوطه‌ورند.

نكته مهم آن‌كه اضطراب منبعث از درماندگي و اضطرار انسان است و دعادرماني در فرد مضطر، او را از اضطراب دور مي‌نمايد. انسان مضطر، مضطرب مي‌گردد و اگر اضطرار را از وي بگيريم، اضطرابش نيز درمان مي‌يابد. به همين جهت خداوند (سوره نمل/62) فرموده است:

«أمن يجيب المضطرّ إذا دعاه و يكشف السّوء» :

«آيا آن كيست كه دعاي بيچارگان مضطر را به اجابت مي‌رساند و رنج و غم آنان را برطرف مي‌سازد.»

و در ادامه پاسخ سوال فوق را با سؤالي كه علامت تعجب هم در آن وجود دارد مي‌دهد:

«أ اله مع الله» : «آيا با وجود خداي يكتا خدائي هست؟»

و اين‌گونه خداوند عقول خفته مردمان را بيدار مي‌سازد كه كليد رنج‌ها و اضطراب‌هاي خود را در خداوند و ياد و نام او جستجو كنيد و با مدد گرفتن از دعا و راز و نياز با او، بيماري‌هاي جسمي و روحي خويش را درمان نماييد.

پيشينة دعادرماني در قرآن

دعا درماني از آغاز خلقت انسان بر زمين از طرف پيامبران الهي مطرح و جزء آموزش‌هاي ايشان بوده است. اين مردان بزرگ كه هر لحظه با خداوند پيوندي ناگسستني توسط دعا و نيايش داشته‌اند هم براي خود و هم براي ديگران شفاي بيماري‌ها را خواسته‌اند. برای مثال:

1- بيماري‌ سخت حضرت ايوب و درخواست شفا (انبیا /83 و 84).

2- دعادرماني حضرت زكريا (مریم/ آیات 6-3)

3-دعا درماني يوسف براي يعقوب پيامبر (یوسف/ 93)

4-دعا درماني حضرت عيسي عليه السلام (آل عمران/ 49)

پيشينه دعادرماني در اسلام

درمان بيماري‌ها از طريق دعا و نيايش در تاريخ اسلام و شيعه به وفور يافت مي‌شود. پيامبر و امامان معصوم(ع) در رفع دردها و آلام روحي و جسمي خود و اصحاب خود در موارد زيادي از اين ابزار كارآمد ياري گرفته‌اند. در ذيل به برخي نمونه‌ها اشاره مي‌كنيم:

در كتاب شريف احتجاج مرحوم طبرسي (ترجمه جعفري، 1381: ج1، صص 498-497) از امام علي(ع) نقل شده است كه:

روزي رسول خدا صلي الله عليه و آله در بين اصحاب خود نشسته بود و سراغ مردي از يارانش را گرفت، گفتند: اي رسول خدا، او از شدت بلا و گرفتاري مانند جوجة بي‌پر شده، با شنيدن اين سخن آن حضرت بر بالين او آمده و فرمود: آيا براي سلامتي خودت دعايي به درگاه خداوند نموده‌اي؟ گفت: آري، اينگونه دعا كردم كه: «اي پروردگارم مرا به هر عقوبتي كه مي‌خواهي در آخرت مبتلا نمايي همان را براي من در دنيا قرار بده»، رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: چرا اينگونه دعا نكردي كه: «پروردگارا در دنيا و آخرت به من حسنه‌اي عطا فرما و از آتش دوزخ مرا برهان»، و چون اينگونه دعا نمود في‌الفور از بند بيماري رها گشت و صحيح و سالم برخاسته و با ما خارج شد.

در باب دعادرماني روايات متعددي از معصومين(ع) رسيده است كه از ذكر آن‌ها خودداري مي‌نمائيم. اما تذكر اين مطلب را لازم مي‌دانيم كه روش دعادرماني نافي درمان مادي و دارويي نيست بلكه دعادرماني در جايي بيشتر كاربرد دارد كه پزشكي و روش‌هاي درمان طبيعي كاركرد و اثر خود را از دست داده است. البته بايد اذعان نمود كه دعا انسان را از مراجعه به پزشك بي‌نياز نمي‌كند اما بدون ياري از دعا نيز نمي‌توان به دارو و درمان اميدي بست. 

نتيجه‌

و اما نتایج حاصل‌ از مباحث مطروحه در اين مقاله را به ترتيب ذیل بيان مي‌كنيم:

-        دعا، همان عبادت و برترين نوع عبادت است.

-        حقيقت دعا در هماهنگي تمامي اعضاء و جوارح داعي در طلب حاجت از پروردگار است.

-        دعا در قرآن در معاني مختلفي آمده است، اما محور همه اين معاني در «خواندنِ همراه با خواست و طلب» مي‌باشد. 

-        خداوند كساني را كه از دعا و عبادت او اعراض نمايند و اين ضروري‌ترين اعمال دين را ناديده بگيرند به آتش دوزخ بشارت داده است.

-    ضرورت دعا را در آثار مادي و معنوي آن بايد جستجو كرد. آثاري چون؛ درمان دردها، كليد رحمت الهي، برآمدن حاجات، گشايش درهاي بهشت، بسته شدن ابواب جهنم، تقرب الهي، كليد رهايي از مشكلات، سبب رستگاري و فلاح، بهترين سلاح (براي تهاجم و دفاع) و...

-        مراتب دعا به چهار قسم رتبه‌بندي مي‌شود:

الف ـ رفع حوائج مادي (دستيابي به نعم الهي)                ب- دفع مشكلات و بلاهاي دنيوي

ج ـ دفع عذابهاي اخروي (مغفرت و آمرزش الهي)          د- اجابت نياز فطري دروني انسان به محبوب

-تربيت اخلاقي دعا را در سه جنبه مي‌توان مورد بررسي قرار داد:

الف ـ شرم از حضرت حق (شرم حضور)                      ب- دوري از رذائل و صفات ناپسند اخلاقي

ج ـ كسب فضائل و صفات مطلوب اخلاقي

-        دعاکننده در تربيت اجتماعي دعا دو جنبه را بايد مورد توجه قرار بدهد:

الف ـ دعا براي غير (ايثار و ازخودگذشتگي دعاکننده)      ب- دعاي همگاني (وحدت در دعا)

-        عواطف و احساسات انسان در دعا بر چند قسم است:

الف ـ ابراز احساسات نسبت به خداوند            ب-ابراز احساسات نسبت به خلق خدا (مخلوقات)

ج ـ ابزار احساسات نسبت به خويش

ـ دعادرماني شيوه متداولي است كه دين‌داران در مواقعي كه بيماري‌هاي مختلف خصوصاً امراض صعب‌العلاج به سراغ ايشان مي‌آيد از آن بهره مي‌برند.

ـ آيات و روايات مختلفي در خصوص تأثيرات مثبت دعا در آرامش‌بخشي و دوري از بيماري استرس و اضطراب در انسان وجود دارد. به سخن ديگر؛ دعا بهترين روش براي درمان اضطرار و اضطراب در آدمي است.

 

پی نوشت ها



1- دانشیار و مدیر گروه فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی

2 -کارشناس ارشد فلسفه تعلیم وتربیت اسلامی



[1]- الدعاء مخّ العباده

[2]- افضل العبادة الدعا

[3]- قال الصادق عليه السلام: فان الدعا هو العباده (مجلسی، 1382: ج93، ص300)

 

کتابنامه

1-               قرآن مجيد.

2-               ابن‌فهد حلي، احمدبن‌محمد. (1375). آيين بندگي و نيايش (عده ‌الداعي). ترجمه حسين غفاري. قم: بنياد معارف اسلامي.

3-               احمدي، حسين. (1377). دعا و تربيت. تهران: تزكيه.

4-               اسماعيلي، علي و بيابانگرد، اسماعيل. (1382). آمار و روش تحقيق. تهران: سنجش.

5-               الطبرسي، حسن‌بن‌فضل (1365). مكارم‌الاخلاق. ترجمه سيدابراهيم ميرباقري. تهران:  فراهاني.

6-               برازش، عليرضا. (1374). قرآن صاعد. تهران: اميركبير.

7-               بهشتي، سعيد. (1386). آيين خردپروري (پژوهشي در نظام تربيت عقلاني، بر مبناي سخنان امام‌علي عليه‌السلام). تهران: مؤسسه فرهنگي دانش و انديشه معاصر.

8-               تميمي آمدي، عبدالواحد‌بن‌محمد. (1381). تصنيف غررالحكم و دررالكلم. ترجمه مصطفي درايتي. مشهد: ضريح آفتاب.

9-               جعفري، محمد تقي. (1379). سه شاعر (سعدي، حافظ، نظامي).  تهران: مؤسسه تدوين و نشر آثار علامه جعفري.

10-         جوادي آملي، عبدالله. (1385). تسنيم: تفسير قرآن كريم. قم: اسراء.

11-         حر عاملي، محمدبن‌حسن. (1378). كليات حديث قدسي (جواهرالسنيه). ترجمه زين‌العابدين كاظمي خلخالي. تهران: دهقان.

12-         حسيني دشتي، سيدمصطفي. (1379). معارف و معاريف: دائره‌المعارف جامع اسلامي. تهران: مؤسسه فرهنگي آرايه.

13-         خرمشاهي، بهاءالدين. (1377). دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهي. تهران: دوستان وامام، روح‌الله. (1376). شرح دعاي سحر. ترجمه سيداحمد فهري. تهران: فيض كاشاني.

36-         مولوي، جلال‌الدين‌محمد‌بن‌محمد. (1378). مثنوي معنوي (بر اساس نسخه قونيه). (عبدالكريم سروش، مصحح). تهران: شركت انتشارات علمي و فرهنگي.

37-          (1382). مصباح‌الشريعه ( از كلمات امام ششم حضرت صادق عليه‌السلام). ترجمه حسن مصطفوي. تهران: مركز نشر آثار علامه مصطفوي.

38-         نرم‌افزار «گنجينه روايات نور، جامع احاديث اهل بيت‌ عليهم‌السلام». قم: مركز تحقيقات كامپيوتري علوم اسلامي

print




شماره های فصلنامه
Skip Navigation Links.
Collapse فصلنامه شماره 1فصلنامه شماره 1
Collapse فصلنامه شماره 2فصلنامه شماره 2
Collapse فصلنامه شماره 3فصلنامه شماره 3
Collapse فصلنامه شماره 4فصلنامه شماره 4
Collapse فصلنامه شماره 5فصلنامه شماره 5
Collapse فصلنامه شماره 6فصلنامه شماره 6
Collapse فصلنامه شماره 7فصلنامه شماره 7