ارائۀ مقالۀ حضرت آیت الله بهشتی در همایش بین الملل...

ارائۀ مقالۀ حضرت آیت الله بهشتی در همایش بین المللی« اندیشه های فلسفی استاد شهید مرتضی مطهری»(93/3/7)


     روز چهارشنبه، 7 خرداد 1393، شهر مقدس قم، میزبان همایش بین المللی « اندیشه های فلسفی استاد شهید مرتضی مطهری» بود. در این همایش که با تلاش مشترک شورای عالی انقلاب فرهنگی، بنیاد علمی و فرهنگی استاد شهید مرتضی مطهری، و مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار گردیده بود، حضرت آیت الله بهشتی، مقالۀ مفصلی با عنوان« شهید مطهری؛ فیلسوف فطرت» عرضه داشتند. مقالۀ معظم له، که به صورت مستقل و جدای از کتاب مجموعۀ مقالات همایش به چاپ رسید، در پنج بخش تدوین شده بود:

       بخش اول به موضوع «تدریس استاد مطهری» اختصاص داشت. حضرت آبت الله بهشتی در این بخش، به ذکر خاطراتی از تدریس جذاب و موفقیت آمیز استاد خود پرداختند. برای مثال، در سال 1342 که استاد مطهری در دانشکدۀ الهیات دانشگاه تهران تدریس داشتند، و آیت الله بهشتی نیز در زمرۀ همین دانشجویان بودند، تجربه ای جذاب و به یاد ماندنی از تدریس فلسفه در ذهن و اندیشۀ دانشجویان خود بر جای نهادند، به گونه ای بعد از پشت سرگذاشتن آن دوره، اظهار می داشتند: ما اکنون مزۀ فلسفه را چشیدیم و فهمیدیم فلسفه چیست!

      در بخش دوم مقاله، «فعالیت های تبلیغی استاد مطهری» به بحث گذاشته شد. حضرت آیت الله بهشتی خاطر نشان ساختند: ایشان اهل منبر بود، اما نه منبر عوامی. سطح منبر وی، هر چند از سطح درس ها پایین تر بود، اما مثل منبرهایی هم نبود که ده هزار نفر جمع می شدند؛ بلکه کسانی در منبر ایشان جمع می شدند که هر کدام به اندازۀ هزار نفر ارزش داشت.

     در بخش سوم،حضرت آیت الله بهشتی، همت و تلاش مجدانۀ استاد خود را در زمینۀ « دفاع از دین» معرفی فرمودند: ایشان مراقب بودند که از هرجا حمله یا اشکالی علیه دین مطرح می شد، همان جا را هدف قرار می دادند و به پاسخ گویی می پرداختند. مثلا وقتی در مجلۀ زن روز آن زمان، شبهات و اشکالاتی در موضوع حقوق زن در اسلام مخصوصا از سوی مهدوی دامغانی مطرح گردید، استاد مطهری در مقام پاسخ گویی بر آمدند و پاسخ های خود را در مجلۀ زن روز به چاپ  رساندند.

      در بخش چهارم، « علوم قرآنی استاد مطهری» به بحث گذاشته شد. در این جا خاطر نشان گردید که شهید مطهری هم خودشان اهل تفسیر بودند و هم در جست و جوی اساتید تفسیر  بودند و آن ها را تعظیم می کردند.

    و بالاخره، بخش پنجم به « تبیین مسائل فلسفی و کلامی به سبک نو از سوی استاد مطهری» اختصاص یافت. در این جا آیت الله بهشتی، این بحث را مطرح ساختند که آن زمان معمولا بین مکاتب حسی و عقلی و تجربی و تعقلی خلط می شد و استاد مطهری این ها را از هم تفکیک کرد. ایشان مکتب حسی و عقلی را  به تصورات و مکتب تجربی و تعقلی را به تصدیقات اختصاص داد. حسیون، منشأ تصورات را حس می دانند، اما عقلیون از این دیدگاه دفاع می کنند که عقل هم برای خودش تصوراتی دارد. اما استاد مطهری در این جا این دیدگاه را مطرح می کنند که ما تصورات ذاتی عقلی نداریم، بلکه تصورات ما ریشه در حس دارد. ازسوی دیگر، در تصدیقات، مکتب تجربی این مدعا را مطرح می کند که منشأ همۀ تصدیقات، تجربه است، و در برابر، مکتب تعقلی مدعی است ما تجربه را قبول داریم، اما اصول دیگری هم هست که اگر آن ها نباشد تجربه هم اعتباری ندارد. استاد مطهری در بخش تصورات توضیح می دهند که منشأ تصورات ما حس است و ما وقتی متولد می شویم اصلا ذهن نداریم. بعد از ادراک تصورات حسی، نوبت به فعالیت عقل می رسد. عقل، ابتدا معقولات اولی را با تجرید و انتزاع از تصورات حسی و سپس، معقولات ثانیه مانند ضرورت و امکان و امتناع و علیت و معلولیت و مانند آن ها را با فعالیت خاصی به دست می آورد. در این جا استاد مطهری خاطرنشان می کند که هر چند فلاسفۀ اسلامی، تصریح می کردند که این معقولات ثانیه، منشأ حسی دارد اما چگونگی آن را روشن نکرده بودند و این موضوع در بوتۀ اجمال و ابهام باقی مانده بود. تا این که علامۀ طباطبایی به سوال فوق این گونه پاسخ داد که: این صور حسی ما به قوۀ خیال می رود؛ قوۀ خیال از این ها، صور خیال حصولی می سازد و به حافظه می دهد؛ بعد عقل، معقولات ثانیه را از آن ها انتزاع می کند.

    

    

print